من از مدرسه دیگه راحت شدم.اخه امتحانای پیش
داشگاهیم 10 خرداد تموم شده بود و دیگه نگرانی واسه مدرسه نداشتم. ازاون به بعد تنها
نگرانیم 21 خرداد بوده اخه روزی بود که
باید کنکور میدادم و خیلی نگران بودم.به خاطر اینکه من واسه کنکور هیچ تلاشی نکردم
این همه اضطراب داشتم.
روز پنجشنبه 21 خرداد دانشگاه آزاد امتحانمون برگزار شد و در هرصورت امتحانش چه خوب چه بد گذشت.
شب پنج شنبه به مناسبت تولد مادرشوهرم(عمه) یه هدیه ناقابل و کیک تولد گرفتیم و خونشون رفتیم و یه جشن کوچیکی گرفتیم خیلی خوش گذشت.
و خیلی هم خوشحال شدن.ولی جای مهدی جونم خیلی خالی بوده اخه از 15 خرداد بخاطر امتحاناتش تبریز رفته و 30 خرداد به سلامتی بر میگرده.دلم خیلی واسش تنگ شده الان 8 روزه که ندیدمش ولی چاره ای جز تحمل کردن نیست. امیدوارم که امتحاناتشو به خوبی پشت سر بزاره و همیشه موفق باشه.
مهدی جان خیلی دوست دارم عشقم.