اولین سالی بود که من برای تحویل سال خونه عمم بودم.شوهرعمم به من پیشنهاد داد که شگینشون من باشم اخه درواقع از نظر سنی کوچکترین عضو خانواده من بودم و منم قبول کردم.2 دقیقه اخر من از دراتاق خارج شدم ووقتی که سال تحویل شد من قران و بوسیدم و وارد اتاق شدم و از خدا خواستم که سال جدید سال خوب و پر برکتی برای همه و همچنین برای ما باشه. و سال خوبی رو در کنار عشقم داشته باشم و همیشه باهم خوب باشیم.مهدی جون دوست دارم.